سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هنگامی که نزد دانشمندی می نشینی، برای شنیدن حریصتر از گفتن باش وخوب گوش دادن را مانند خوب گفتن یاد بگیر و سخن کسی را قطع مکن . [امام علی علیه السلام]
عاشقانه ها
درباره



عاشقانه ها


Hosein Kian

طریق محبت

 

ای آرزوی من، زکجا باز جویمت

 

تا همچو نی نوازم و چون گل ببویمت

 

تا بنگری چه می کشم از دوری ات دمی

 

بگذار پا به دیده ی من تا بگویمت

 

در خون خویش غوطه ورم تا به کوی تو

 

تا چون قلم طریق محبت بپویمت

 

گفتی که منتهای امید تو چیست؟ آه

 

ای منتهای آرزوی من، چه گویمت؟

 

از هرچه هست  در همه عالم تو را گزید

 

خاطر، اگر که از همه عالم بجویمت

 

در چشم من یکی ز ره مردمی در آی

 

 

تا گرد ره به اشک ز دامن بشویمت


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط Hosein Kian 96/1/31:: 11:53 صبح     |     () نظر

 

سر کوه بلند آمد سحر باد.

زتوفانی که میآمد خبر داد.

درخت و سبزه لرزیدند و لاله

بخاک افتاد و مرغ از چهچه افتاد.

 

سر کوه بلند ابرست و باران.

زمین غرق گل و سبزه ی بهاران.

گل و سبزه ی بهاران خاک و خشت ست

برای آنکه دور افتد زیاران.

 

سر کوه بلند آهوی خسته

شکسته دست و پا، غمگین، نشسته.

شکسته دست و پا دردست، اما

نه چون درد دلش کز غم شکسته.

 

سر کوه بلند افتان و خیزان،

چکان خونش از دهان زخم و ریزان،

نمیگوید پلنگ پیر مغرور

که پیروز آید از ره، یا گریزان.

 

سر کوه بلند آمد عقابی.

نه هیچش ناله ای، نه پیچ و تابی.

نشست و سر بسنگی هشت و جان داد؛

غروبی بود و غمگین آفتابی.

 

سر کوه بلند از ابر و مهتاب،

گیاه و گل گهی بیدار و گه خواب.

اگر خوابند، اگر بیدار گویند

که هستی سایه ی ابرست، دریاب.

 

سر کوه بلند آمد حبیبم.

بهاران بود و دنیا سبز و خرم.

در آن لحظه که بوسیدم لبش را

نسیم و لاله رقصیدند با هم.

اخوان ثالث


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط Hosein Kian 96/1/29:: 5:54 عصر     |     () نظر

همیشه منظر دریا و کوه-روح افزاست

و منظر تو-تلاقی کوه با دریاست

 

نفس ز عمق تو و قله تو می گیرم

به هرکجا که تو باشی-هوای من آنجاست

 

دقایقی است تو را با من و مرا با تو

نگاه ثانیه ها مات بر دقایق ماست

 

من و تو آینه ی روبروی هم شده ایم

چقدر این همه با هم یکی شدن زیباست

 

خوشا به سینه تو سرنهادن و خواندن

که همدلی چو من-آنجا گرفته و تنهاست

 

بدون واسطه همواره دیدمت، آری:

درون آینه ی روح، جسم ناپیداست

 

همیشه عشق به جرم نکرده می سوزد

نصیب ما هم از این پس لهیب تهمت هاست

 

بیا ولی که بخوانیم بی هراس-از هم

که همسرایی مرغان عشق بی پرواست

محمدعلی بهمنی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط Hosein Kian 96/1/27:: 10:8 عصر     |     () نظر

آمده از جایی دور،
اما زاده زمین ام.
امانت دار آب و گیاه،
آورنده آرامش و
اعتبار امیدم.

من به نام اهل زمین است
که زنده ام.

زمین
با سنگ ها و سایه هایش،
من
با واژه ها و ترانه هایم،
هر دو 
زیستن در باران را
از نخستین لذت بوسه آموخته ایم.

زمین
در تعلق خاطر من و
من در تعلق خاطر تو
کامل ام.
ما
همه
اگرچه زاده سرزمین تخیل و ترانه ایم،
اما سرانجام
به آغوش و بوسه های مگوی باز خواهیم گشت.

 

"سیدعلی صالحی"



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط Hosein Kian 96/1/25:: 11:33 صبح     |     () نظر

ابری نیست
بادی نیست
می نشینم لب حوض
گردش ماهی ها روشنی من گل آب
پاکی خوشه زیست
مادرم
ریحان می چیند
نان و ریحان و پنیر آسمانی بی ابر اطلسی هایی تر
رستگاری نزدیک لای گلهای حیاط
نور در کاسه مس چه نوازش ها می ریزد
نردبان از سر دیوار بلند صبح را روی زمین می آرد
پشت لبخندی پنهان هر چیز
روزنی دارد دیوار زمان که از آن چهره من پیداست
چیزهایی هست
که نمی دانم
می دانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد
می روم بالا تا اوج من پر از بال و پرم
راه می بینم در ظلمت من پر از فانوسم
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت
پرم از راه از پل از رود از موج
پرم از سایه برگی در آب
چه درونم تنهاست

سهراب سپهری


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط Hosein Kian 96/1/24:: 12:34 صبح     |     () نظر
   1   2   3      >